فارکس و ریاضی

فارکس و ریاضی
[et_pb_section fb_built=”1″ admin_label=”section” _builder_version=”3.22″][et_pb_row admin_label=”row” _builder_version=”3.25″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”][et_pb_column type=”4_4″ _builder_version=”3.25″ custom_padding=”|||” custom_padding__hover=”|||”][et_pb_text admin_label=”Text” _builder_version=”3.27.4″ background_size=”initial” background_position=”top_left” background_repeat=”repeat”]
📌 هفته ای نیست که من ایمیلی از یک نابغه ی جدید که روشی جدید برای معامله در فارکس کشف کرده و از من نظر خواسته ، دریافت نکنم. تمام این نوابغ نیز ادعا دارند که روش آنها بهترین آلگوریتم دنیاست و قادر است در هر شرایط بازار به سوددهی برسد! آن هم نه سود های سه و چهار درصد در ماه، بلکه سودهای دویست درصد و سیصد درصد در ماه!!
📌 ما در محاورات خودمان به این گونه نوابغ که می خواهند بازار را صرفا با “آلگوریتم” فتح کنند، می گوییم “گاو های شخم زن “.
📌 “گاوهای شخم زن” کسانی هستند که سرشان را پایین انداخته اند و فقط به فاصله ی یک متری جلوشان نگاه می کنند و شخم می زنند و فکر می کنند که دنیا همین فاصله ی یک متری جلو چشم آنهاست. فکر می کنند که تمام مشکلات عالم را می توان با “آلگوریتم” و ریاضیات حل کرد. بازار سرمایه هم که یکی از مشکلات عالم است، پس با یک آلگوریتم قابل فتح خواهد بود.
📌 شخم زن ها اکثرا دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته های مهندسی هستند. بر ریاضیات مسلط اند و ضریب هوشی بالایی دارند. تنها مشکلی که دارند، این است که فقط جلوی پایشان را نگاه می کنند و با همین ابزار ریاضی و هوش خود می خواهند معادلات جهانی را حل کنند. نه به اطراف خود نگاه می کنند ، نه به پشت سر نظری می افکنند و نه این توانایی را دارند که مقداری افق دید فارکس و ریاضی را بالا آورند و از بالا به موضوع بنگرند.
📌از آنجا که تسلط بر ریاضی به ایشان اعتماد به نفس کاذب داده، با اعتماد وارد بازار می شوند و همین اعتماد باعث بالا رفتن سریع آنها می شود، بی خبر از اینکه هر چه بالاتر روند، هنگام سقوط استخوان هایشان سخت تر خواهد شکست.
📌 گاوهای شخم زن فکر می کنند که دل آسمان باز شده و ایشان از آسمان فرود آمده اند تا با یک اندیکاتور بدیع و استفاده از انواع روش های تکنیکی و ریاضی، بازار سرمایه را فتح کنند و چشم جهانیان را مبهوت سازند. آنها می اندیشند که اهالی بازار اکثرا “بی سواد” هستند (چون آدمهای پولکی و سطحی هستند!) و بنابراین او که از یک محیط علمی به این بازار پای گذاشته با علم خود قادر خواهد بود که هرگونه شرایط را پیش بینی کند و برخلاف این “بی سوادها”، او قادر است سود بسیار خوبی از بازار کسب کند.
📌 غافل از اینکه کارگزاران فارکس و بازار سرمایه، با دیدن این گاوهای شخم زن، دست هایشان را به هم می مالند و چون یک عنکبوت از افتادن پشه در تارشان خوشحال می شوند:
“طعمه ی جدیدی آمده است که جیب های خودش و اطرافیانش را به راحتی می توان خالی کرد. چون یک “گاو شخم زن” است. “
به طور کلی میتوان معامله گران را به سه دسته تقسیم کرد :
در ادامه ی مقاله به این مسئله میپردازیم که چرا دسته ی سوم کاملترین دیدگاه را دارا میباشند و بهترین نتایج را در معاملات خود خواهند گرفت:
شاید بتوان گفت که اغلب معامله گران فارکس و ریاضی مدت زمانی را صرف قراردادن اندیکاتورهای مختلف بر روی چارت میکنند و به مقایسه ی شکل ظاهری اندیکارتورها و قیمت میپردازند بدون آنکه برای بررسی فرمول اندیکاتور و طریقه ی آنالیز دیتا توسط اندیکاتور زمانی را صرف کنند. در نتیجه , تعدادی معاملات سودده خواهند داشت و تعداد زیادی معاملات ضررده و بعد به این نتیجه میرسند که اندیکاتور مورد نظرشان یا به طور کلی اندیکاتورها ناکارآمد هستند یا کارایی لازم را ندارند و یا از سر ناچاری (ضعف علم تکنیکال) و عدم آگاهی, به استفاده از اندیکاتورها و ترکیب اندیکاتورها بر روی چارت میپردازند به امید آنکه اتفاق خاصی رخ دهد و یا ترکیب اندیکاتورها برایشان معجزه کند .
یکی از سوالاتی که باید از خودمان به عنوان معامله گر بپرسیم, می تواند این باشد که :
اگر معامله گر در مورد ابزاری که در چارت مورد استفاده قرار میدهد تحقیق و بررسی نکند و مدت زمانی را صرف شناخت فرمول محاسباتی آن و طریقه ی کارکرد آن نکند, آیا میتوان انتظار داشت که این معامله گر نتیجه ی درستی از آن ابزار بگیرد؟
درصد بالایی ازمعامله فارکس و ریاضی گران فکر میکنند که اندیکاتورها برای ارائه ی سیگنال بای و سل هستند که بیشتر این افراد در دسته ی دوم قرار دارند. این دیدگاه نسبت به اندیکاتورها اشتباه میباشد. اندیکاتورها برای معامله گر سیگنال ارائه نمیدهند بلکه داده های چارت را به صورت اطلاعاتی که از لحاظ بصری قابل فهم تر هستند ارائه میدهند. پس هدف از فارکس و ریاضی استفاده از اندیکاتور گرفتن سیگنال بای و سل نیست بلکه دریافت اطلاعات پرایس اکشن به صورت فیلتر شده و نیز به صورتی که راحت تر قابل مشاهده و درک می باشد.
سوال مهمی که بوجود می آید این هست که تفاوت ارائه سیگنال توسط اندیکاتور با ارائه اطلاعات توسط اندیکاتور در چیست؟
به طور خلاصه میتوان گفت که این تفاوت دیدگاه, باعث بوجود آمدن دسته ی سوم از معامله گران میشود. افرادی که مدت زمانی از وقت خودشان را صرف مطالعه ی فرمول اندیکاتور مورد نظرشان کرده و طریقه ی آنالیز دیتا توسط آن اندیکاتور را بررسی میکنند. این دسته از معامله گران چون صرفا به دنبال گرفتن سیگنال بای و سل نیستند, ذهنیت درستی نسبت به اندیکاتورها پیدا کرده و به دنبال چگونگی و چرایی آنالیز چارت توسط اندیکاتورها می روند.
به عنوان مثال (مثال زیر برگرفته شده از آموزشهای جناب امینو در دوره ی فراکتال میباشد) :
اکثر معامله گران دایورجنس (واگرایی) را فقط به عنوان تفاوت ظاهری بین اندیکاتور و قیمت, در نظر میگیرند در صورتیکه این تفاوت (واگرایی) میتواند بر اساس دو عامل زیر باشد :
۱- خطای دید ما به علت عدم تطابق محور در قیمت و اندیکاتور
۲- به علت اختلاف حجم ( توضیحات کامل تر در این خصوص در دوره ی فراکتال آکادمی ویو توسط جناب امینو داده میشود).
در اصل میتوان گفت که کار یک معامله گر حرفه ای, تعبیر و تفسیر اطلاعات دریافتی از اندیکاتورها و تبدیل آنها به ایده های معنادار و درست معامله گری میباشد و نه صرفا گرفتن سیگنال بای و سل از اندیکاتور.
نکته ای که باید به آن دقت کرد این می باشد که اکثر افرادی که اندیکاتورهای معروف را طراحی کرده اند, افرادی با قدرت درک بسیار بالا از علم تکنیکال مارکت و علوم محاسباتی میباشند. پس قطعا با بررسی اندیکاتورها و صرف کردن مدت زمانی برای درک فرمول و نحوه ی آنالیز دیتا توسط فارکس و ریاضی آنها , میتوانیم درک و دید تکنیکال بهتری پیدا کنیم و سطح معامله گری خود را ارتقا دهیم.
پیپ چیست ❤️ هر pip چند دلار است؟ چگونه محاسبه میشود؟
یکی از اولین مفاهیمی که در بازار فارکس با آن روبرو شده و تمامی محاسبات بر مبنای فارکس و ریاضی آن انجام میشود، چیزی به نام پیپ در فارکس است. در این مقاله قصد داریم تا مفهوم pip و نحوه محاسبهی آن را به شکل کامل آموزش دهیم.
اهمیت پیپ
برای یادگیری پیپ باید کمی وارد کارهای ریاضی و معادلات آن شویم. احتمالا اصطلاحات “پیپ“، “پوینت“، “پیپت” و لات از گوشه کنار به گوشتان رسیده است، حال ما قصد داریم که این اصطلاحات را توضیح دهیم و نحوه محاسبه مقادیر آنها را به شما نشان دهیم. برای یادگیری این اصطلاحات زمان بگذارید، چرا که اطلاعات لازم برای تمام معاملهگران فارکس، ضروری است. تا وقتی که از ارزش pip و محاسبه سود و زیان آن مطلع نشدهاید، اصلا به فکر شروع معاملات نباشید.
معنای PIP
پیپ واحد اندازه گیری میزان تغییر در ارزش یک جفت ارز است. برای مثال اگر EUR/USD از نرخ 1.1050 به 1.1051 تغییر کند، این مقدار 0.0001 افزایش نرخ دلار، معادل یک pip است. PIP معمولا آخرین رقم اعشاری نرخ جفت ارز است. اکثر جفت ارزها تا 4 رقم اعشار داشته، اما موارد استثنایی مانند ارز ین ژاپن وجود دارد که تنها 2 رقم اعشار دارند. به عنوان مثال، هر PIP در جفت ارز EUR/USD معادل 0.0001 و برای جفت ارز USD/JPY معادل 0.01 است.
پیپت چیست؟
بروکرهایی در فارکس وجود دارند که نرخ جفت ارز را فراتر از حد استاندارد 4 یا 2 رقم اعشاری لحاظ کرده و تعداد این اعشار به 5 و 3 افزایش مییابد. این اعداد که به پیپ کسری (Fractional Pips) معروف هستند، پوینت یا “پیپت” نامیده میشوند. اگر مفهوم “pip” برای تریدرهای تازهکار فارکس به اندازه کافی گیج کننده نیست، بیایید سعی کنیم بیشتر شما را گیج کنیم و به این نکته اشاره کنیم که یک “پوینت” یا “پیپت” یا همان پیپکسری، برابر با “یک دهم pip“ است. به عنوان مثال، اگر نرخ جفت ارز GBP/USD از 1.30542 به 1.30543 حرکت کند، تغییر 0.00001 دلاری که به نرخ برابری افزوده شده، معادل یک پیپت است.